چرا مدیران قدرتمند بازخورد میگیرند، نه فقط دستور میدهند؟
در ذهن بسیاری از مدیران سنتی، این جمله حک شده است:
«من مدیرم، وظیفهم اینه که بگم چی کار کنن؛ نه اینکه بپرسم نظرشون چیه!»
اما دنیای امروز، به ویژه در سازمانهایی که رشد پایدار و نوآوری مداوم دارند، نشان داده که این نگاه نهتنها ناکارآمد، بلکه آسیبزاست.
در گذشته، مدیر خوب کسی بود که پاسخ همهچیز را میدانست و همیشه دستور میداد. اما امروز، مدیر خوب کسی است که سؤالهای خوب میپرسد، با دقت گوش میدهد و دائماً در حال یادگیری و تطبیق است. پذیرفتن بازخورد، بهویژه از سوی زیردستان، به معنای اعتماد به نفس بالای مدیری است که از شنیدن واقعیتها نمیترسد.
«رهبران واقعی کسانی هستند که جرئت شنیدن حقیقت را دارند؛ حتی وقتی حقیقت، تلخ است.»
ساتیا نادلا (مدیرعامل مایکروسافت) در ابتدای ورودش، از هزاران کارمند خواست نظرشان را درباره فرهنگ سازمانی بگویند. نتیجه؟ تحول بنیادی در رویکرد شرکت.
ری دالیو (موسس Bridgewater) یک سیستم بازخورد شفاف و مستمر در سازمانش پیادهسازی کرد و آن را رمز موفقیت خود میداند.
حتی در ارتشهای مدرن، افسران ارشد از سربازان خود بازخورد میگیرند تا تصمیمگیریشان دقیقتر شود.
برخی مدیران تصور میکنند اگر بازخورد بگیرند، جایگاهشان تضعیف میشود. اما واقعیت این است که:
بازخورد باعث تصمیمگیری هوشمندانهتر میشود
جلوی اشتباهات پنهان را میگیرد
به کارمندان نشان میدهد نظرشان مهم است
و در نتیجه، اعتماد، اقتدار و محبوبیت مدیر افزایش مییابد
قدرت واقعی در شنیدن است. مدیری که فقط میگوید و نمیشنود، دیر یا زود از درک واقعی سازمانش باز میماند.
سیستمهایی مثل فیدیبک، ابزارهایی هستند که این قدرت شنیدن را برای مدیران فراهم میکنند؛ با امنیت، ساختار و دادههای تحلیلی.
آیا میخواهید در سازمانتان واقعاً «دیدهبان آینده» باشید؟
اول باید یاد بگیرید چشمها و گوشهای بیشتری باز کنید…